شهید رمضان علی آقایی

از آب زلال هم پاکتر ... !!!

ارسال شده در 27 آذر 1396 توسط فاطمه زارع در بدون موضوع

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:

هنگامی که خدا ، مهدی این امت را به من بخشید ، دو مَلَک را فرستاد .پس او را به سرا پرده های عرش بردند تا اینکه او را در محضر خدای عزوجل قرار دادند.

پس خداوند به او فرمود :

آفرین به تو بنده ام برای یاری دینم و اظهار امرم وهدایت بندگانم . سوگند می خورم که سبب تو بگیرم و به خاطر تو عطا کنم و به خاطر تو ببخشم و به خاطر تو عذاب کنم ( ملاک من در عطا و عذاب و رحمت تو هستی ). برگردانید او را ای دو مَلَک . برگردانید او را به سوی پدرش با مهربانی ، پس بدرستی که او در ضمانت و حمایت من است وچشم من به اوست تا اینکه حق را به وسیله او محقق کنم و باطل را به دست او نابود سازم و دین برای من پا برجا شود.

 

مـنـبـع : بحار الانوار ، ج1 ، ص27

 

 

نظر دهید »

خاطرات ناب شهدا

ارسال شده در 22 آذر 1396 توسط فاطمه زارع در بدون موضوع

​🌷 شـهــادتــــ🌷

🌹شهید مدافع حرم رضا کارگر🌹

💠افطاری رضا💠

به یاد دارم که سحری هایی که رضا می خورد اصلا نمیشد بهشون گفت سحری ، یک غذای بسیار ساده و با مقدار کم . گاهاً هم میشد نان و خرما .
اما رضا توی اون شرایط سخت ، گرمای شدید منطقه و همچنین فشار زیاد کارهایی که بر دوشش بود ، بر روزه گرفتن مقید بود.
فقط رضا و سید روزه می گرفتند ، مخصوصا رضا به گونه ای برنامه ریزی می کرد که توی هر منطقه مدت زمان شرعی را حضور داشته باشه تا روزه هاش و بگیره . براش خیلی مهم بود این مسئله.

راوی: همرزم شهید
🌿🌺 شهید رضا کارگر 🌺🌿

نظر دهید »

خورشید دو کوهه

ارسال شده در 22 آذر 1396 توسط فاطمه زارع در بدون موضوع

​🌷خـــورشـــید دو کــوهـــه🌷

💐

🌺 تمام بدنش آثار شڪنجه بود .اثاری بود به جا مانده از زندانهای ساواڪ .

سال ۵۸ و از روز اول درگیری های ڪردستان به مریوان آمد . فرماندهی سپاه انجا را به عهده گرفت .

فرماندهی سخت ڪوش ، دقیق ، شجاع ، و پر تلاش بود . با شروع جنگ در همان منطقه در مقابل دشمنان سدی محڪم ایجاد نمود .

دی ماه سال ۶۰ به جنوب امد.

تیپ محمد رسول الله را در دوڪوهه پایه گذاری ڪرد .حماسه افرینی نیروهای حاج احمد مثال زدنی بود .

در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس ڪاری ڪرد ڪه ڪارشناسان جنگی دنیا را به تعجب واداشت .

خرمشهر ڪه به یڪ دژ نظامی نفوذ ناپذیر تبدیل شده بود آزاد شد .

نیروها عاشق او بودند .

همیشه می گفت:من در خط نبرد برادر بزرگتر شما هستم ، در پشت جبهه برادر ڪوچڪتر شما. لذا ڪارهای مقرر را بین بچه ها تقسیم ڪرده بود .

یڪ روز در هفته ڪار نظافت مقر وظیفه خود حاجی بود . از شستن ظرفها تا نظافت دستشویی ها و….
🌺 بچه بسیجی تازه به جبهه امده بود.

اسلحه را اشتباه به دست گرفته بود .

حاج احمد ڪه در حال عبور از ڪنار او بود گفت:فرمانده تو ڪیه؟!

چرا به تو یاد نداده چطور اسلحه دست بگیری؟

آن جوان هم ڪه حاجی رو نمیشناخت گفت:تو چیڪار به فرمانده من داری !اصلا فرمانده من حاج احمد متوسلیانه .

اگر اینجا بود حال تو رو می گرفت ڪه بی خود حرف نزنی !

حاج احمد معذرت خواهی ڪرد و رفت .

دو روز بعد تو مراسم صبحگاه دوڪوهه اعلام شد ڪه فرماندهی لشڪر حاج احمد متوسلیان صحبت خواهند ڪرد .

نوجوان بسیجی سرڪ می ڪشید تا فرمانده لشگر را برای اولین بار ببیند .

یڪدفعه چشمانش از تعجب گرد شد . بعد با خودش گفت:وای ! من با ڪی اینطور صحبت ڪردم . نڪنه بعدا بخواد من رو تنبیه ڪنه ؟!

اما حاجی اهل این حرفها نبود . همیشه می گفت:تو آموزش و نظم نیرو سخت بگیریم تا توی عملیات نتیجه بهتری بگیریم .
🌺 دوران اوج ترورهای منافقین بود . هر روز خبر از شهادت عده ای از مردم مظلوم در شهرها به گوش می رسید . در تهران با حاج احمد به ستاد منطقه ۱۰سپاه رفتیم .

قرار شد از آنجا با یڪ خودرو غنیمتی عراقی به یڪی از مقرهای سپاه برویم .

شیشه های اتومبیل خرد شده بود .

حرڪت با آن هیچ اعتباری نداشت .

به حاجی گفتم:این ماشین امنیت ندارد .

ممڪن است در سر یڪ چهار راه یا در طی مسیر منافقین نارنجڪی داخل آن بیاندازند .
حاج احمد لبخندی زد و گفت:قبل از انقلاب ساواڪ نتوانست با ما ڪاری ڪند . با یاری خدا در مریوان ضد انقلاب نتوانست ما را شڪست دهد . بعثی ها نتوانستند حریف ما شوند .

مطمئن باش منافقین هم نمیتوانند ڪاری از پیش ببرند .

اگر قرار باشد برای من اتفاقی بیفتد در جبهه نبرد با اسرائیل خواهد بود .

این حرف حاج احمد زمانی بود ڪه هنوز خبری از اعزام قوای ایرانی به سوریه و لبنان نبود .
🌺 حاج احمد اسطوره دوران دفاع مقدس ما و از زبده ترین فرماندهان نظامی بود . سال۶۱ به سوریه و لبنان رفت .

یوسف سپاه اسلام سالهاست ڪه در سرزمین ڪنعان مانده .

به امید روزی ڪه از او خبری بیاید …
✨💫🌸✨💫🌸✨💫🌸✨💫

🌿🌺الــلــه اکــــبــر🌺🌿

نظر دهید »

ای که دستت میرسد کاری بکن ...

ارسال شده در 22 آذر 1396 توسط فاطمه زارع در بدون موضوع

⭕️ مظلومیت امام زمان
🔹 امام باقر در ضمن حدیثی مفصل به این جریان اشاره کردند که حضرت قائم در هنگام ظهور پشت به کعبه زده و به مردم میفرمایند:
🔆 … از شما میخواهم که بخاطر حق رسول خدا و حق خودم بر شما –که حق خویشاوندی با رسول خداست- ما را کمک کنید؛ و ما را از کسانیکه به ما ظلم میکنند دور کنید؛ چرا که ما ترسانیده شده ایم و به ما ظلم شده است و از شهر و فرزندانمان رانده شده ایم و نسبت به ما سرکشی کرده اند و از حقمان کنارمان زده اند و اهل باطل بر ما افترا بستند (تهمت زدند)
📚 کتاب بحارالانوار ج۵۲ ص۲۳۹
🔺ای که دستت میرسد، کاری بکن…

نظر دهید »

کاش سرباز باشیم نه سربار

ارسال شده در 22 آذر 1396 توسط فاطمه زارع در بدون موضوع

⭕️ کاش سرباز باشیم نه سربار…
🔹 صعصَعِه از ياران فوق العاده امام علی بود. لحظات آخر عمر حضرت، اومد دم در اتاق، بلكه بتونه عيادتی کنه اما شرایط رو مناسب ندید، به همین خاطر به کسی که اونجا در اتاق رفت و آمد میکرد گفت: سلام منو به آقا برسونید… (و پیغامی هم گذاشت)
▫️ پيغامش که به امام رسيد، ایشون فرمودند: از طرف من به صعصعه بگيد:
🔆 خدا تو رو رحمت كنه، تو خوب یاری بودی؛ كم توقع، كم خرج، بی منّت…

امـا پُركار، صبور، مجاهد، فداكار…

صعصعه جان! ممنونم؛ سرباز بودی، نه سربار… [بحار الانوار، ج۴۲، ص۲۴۳]
🔊 ای منتظران! … آیا امام زمان هم به ما چنین می ‌گوید؟

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
 خانه
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

شهید رمضان علی آقایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان